سلام دوست من خانم آرام.

با نويسنده ي جديد و موقت رقص اشك آشنا شويد.

يا حق

سلام

خيلي لطف كردي به من سر زدي

انصافا كه دلنوشته داري و زيبا هم داري

باز هم به من سر بزني ممنون مي شم دلم مي خواد از نظراتت آگاه بشم

ممنون

عيسي

راستي يادم رفت بگم كه عكسي كه گذاشتي متناسب با شوق معرفت نيست....او يك افسرده است....اما حال تو حال يك افسرده نيست...عكسي راانتخاب كن كه باچشماني اشك آلود به آسمان نظرانداخته است و سرشك ازديدگان بر گونه ها جاري است.....

سلام آرام توفاني يا طوفاني

نوشته ات نشون ميده كه اين روزها غوغايي درجانت برپاست...اين غوغا لازمه روزهاي معرفته...فردا روزعرفه است...هميشه شوق معرفت غوغابپا مي كنه....اگه دوام بياري اين غوغا به شوق بدل ميشه كه جان رو جلا و حلاوت ميده .....شما كه دخترپاكي هستي براي امثال من دعاكن واگر درتوسلت نشئه اي شد اميد كه گوارا افتد....

پروردگارا !

چه زيباست آن زمان که تنها عشق تو همخانه ي دل ما گردد

و با گرماي نگاه نوازشگرت سردي غربت از آشيان جانمان برهد

و ديدگانمان با صميميت باران و صداقت نيلوفرانه دعا آشنا شود

و ما در دشتي از سرخ ترين شقايق ها با ياس هاي سجاده مان همراز شويم

و تو را ثنا گوييم

سلام .... از قلمت خوشم اومد پست هاي قبليت رو هم خوندم و نكاتي پيدا كرده بودم كه دلم ميخواست واست نظر بگذارم .....به نظرم وبلاگت توي ارتباط برقرار كردن با من موفق بوده ...اين روزا كمتر با وبلاگا ارتباط برقرار ميكنم ....عنواني كه براي اين متنت انتخاب كردي باعث شد وارد وبلاگت بشم به نظرم نزديك بود به نوشته هاي من ....موفق باشيد