سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آرامش طوفانی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

این الرجبیون ؟؟؟؟؟؟؟؟

اپیزود اول :

رو درودیوار دانشکده تبلیغاتی زدن با عنوان : " مصباح حقیقت " بسیج دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار میکند جلسه ای برای آشنایی با آرای شهید متفکر مطهری .........

لبخندی محو صورتم رو می پوشونه ... ! درس تبلیغات وارتباط این ترم بد جور ظریف بین ونکته بینم کرده ! کوچکترین تبلیغی  ذهنم رو مشغول میکنه . در اصول تبلیغات ،اصلی داریم به نام " تبلیغات زیر آستانه ای " در این مدل تبلیغ، کلمات وجملات به صورتی محو از جلوی چشم بیننده رد میشن ودر ذهنش میمونن وجاهایی که باید خودشون رو نشون میدن مثلا علامت یه ماده شوینده که توی یه فیلم کاملا اتفاقی میبینید در خریدن اون ماده شوینده توسط شما حتما موثر ...

حالا امروز مصباح حقیقت اگر چه ظاهرا یه اسمه اما درواقع داره این پیام رو به تو میده که : آقای مصباح یزدی هم چون مطهری می اندیشد و همچون او ، میتوان به عنوان ایدئولوژیست نظام جمهوری اسلامی روی او حساب کرد وهمه اینها در حالی است  که آقای ناطق نوری در برنامه محرمانه گفته بود : هنوز هم بعد از این همه سال برای شهید مطهری مشابهی نداریم ویا صحبت آیت الله سیستانی خطاب به یکی از وزرای دولت اصلاحات که: بعد از 30 سال از شهادت مطهری ، آیا کسی مانند او را تربیت کرده اید ؟

ترکیب مصباح حققیت خاطراتی رو در ذهنم تداعی میکنه .....

 

فلاش بک 1:

در مجلس بحث داغی در گرفته ، عده زیادی مخالف و عده ای موافق ! صدای یاران امام بد جور دراومده ؛  یکی از نمایندگان مجلس که معروفه از شاگردان آیت الله مصباح یزدی است ، در باره ی نظام اسلامی وجمهوریت این نظام حرفهایی زده که با سخنان امام هیچ هم خوانی نداره !  نکته این جاست که این حرفها در صحن مجلسی زده شده که خود نماد جمهوریت نظام است!! عجیب تر اینکه این طرز تفکر به نام امام تموم میشه ...

 

فلاش بک 2:

آقای دکتر حمید انصاری کتابچه ای تحت عنوان " میزان رای ملت است " رو در پاسخ به اظهارات آیت الله مصباح یزدی و آقای محسن غرویان( نماینده مجلس) می نویسند ومفصل به تشریح آرای امام درباره ی جمهوریت نظام می پردازند ومیگویند : " جمهوریت واسلامیت دو قید تفکیک ناپذیر از حکومت اسلامی مطلوب امام وملت است. جمهوریت ناظر بر فرم وساختار وروابط بین ساختارهای نظام است واسلامیت ناظربرمحتوای آن . در جامعه اسلامی ، جمهوریت بدون اسلامیت نظامی طاغوتی است و اسلامیت ، تنها در قالب حکومتی متکی بر خواست ورای ملت امکان تحقق واقعی میابد . تحمیل رای درانتخابات که حق مشروع مردم است شرعا وعقلا جایز نیست . نامگذاری نظام اسلامی به نام جمهوری اسلامی ناشی از شرایط اضطراری ویا وارداتی غربی نیست واین نام ساختار وعنوان رسمی نظام است برای حال ونسل های آینده . ولایت فقیه رکن بارز مشروعیت نظام وعمود خیمه انقلاب اسلامی است وبین حق رای مردم درتعیین سرنوشت خویش وانتخاب ارکان نظام هیچ تعارضی وجود ندارد... " ( این کتاب توسط موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی چاپ شده )

 

فلاش بک 3:

هیئت محبان اهل بیت کاشان که حاصل جمع شدن عده ای رزمنده و جانباز وخانواده شهداست ، به رسم هر ساله برای ارتحال امام مراسم داره ( تنها هیئتی در کاشان که چنین مراسمی رو داره ) پدر ودوستانشون از آقای محتشمی پور دعوت میکنن ، این رسم هیئت که از یاران امام دعوت بشه تا اونها فارغ از مسائل سیاسی وجناحی اندیشه های امام رو تبیین کنند .  آقای محتمشی پور سخنرانی جالبی داره ومن برای اولین بار از ایشون حرفهایی در باره ی" فرقه ی مصباحیه " میشنوم وبرام جالبه که یکی از  یاران امام و البته از طایفه اصلاح طلب با این جسارت در باره فرقه ای صحبت میکنه که هیچ کس نه تا به حال ازش حرفی زده ونه خطرش رو گوشزد کرده ... شنیدن این  حرف ا زجانب کسی که امام او رو دارای هوش سیاسی دونستن ( امام د رمورد دو نفر این صفت رو به کار بردن یکی آقای محتشمی پور ودیگری حاج احمد آقا ، البته بنده نقل به مضمون می کنم در صحیفه امام هست ) جالبتر به نظرمیرسه ...

 

فلاش بک 4:

صحبت های آقای  مصباح یزدی درباره حکومت اسلامی واینکه در اسلام جمهوری نداریم خیلی برام عجیبه ! به بابا میگم من با این سن کم میتونم برای ایشون استدلال کنم که وقتی علی (ع) بعد از 25 سال سکوت از طرف مردم برای خلافت دعوت میشن و ایشون میفرمایند : اگر اصرار مردم نبود ..... افسار شتر خلافت را ...  یعنی میزان رای مردم است !! واقعه ای از این بالاتر برای اثباث جمهوریت در اسلام میخوایم مگه !!؟؟

 

اپیزود دوم :

آقای محتشمی پور این بار با حساسیت بیشتر وتند تراز قبل واین بار دراصفهان  درباره خطر فرقه مصباحیه وافکار متحجرانه اعلام خطر میکنه ، بلافاصله بعد از این سخنرانی حمله ها شروع میشه وطبق معمول خانم رجبی شدیدتراز همه موضع میگیره

 کسی که داعیه اسلام داره به راحتی روحانی با سابقه ی نظام رو زیر سوال میبره وکسی هم لام تا کام حرفی نمیزنه !

در مملکتی که فریاد می کنیم امام زمانیست اینگونه آبروی آدمها زیر سوال میره وهیچ کس دم بر نمیاره  چطور میشه که خانمی (!) اینچنین شخصیت های ما رو با قلمش زیر گیوتین میبره و از طرف دیگه معجزه  ی هزاره سوم مینویسه !!! نکته جالب تردر این نامه سوالاتی است که خانم رجبی درباره ی شخصیت وطرز تفکرآقای محتشمی پور مطرح میکنه ، البته بهتر بگم اتهامانی میزنه که باعث ایجاد سوال در ذهن نسل سوم میشه وکسی نیست تا به این سوالت پاسخ بده

درجایی از نامه اشاره میشه به اینکه آقای محتشمی پور خائنن چون درباره ی جنگ عراق وکویت نظراتی داشتن ... از پدر در این باره پرسیدم وایشون با خنده جواب دادن که آقای محتشمی پور معتقد بود باید برای مقابله باآمریکا در جنگ با کویت ، همراه عراق باشیم، این نظر رو مرحوم آیت الله مشکینی ( رئیس مجلس خبرگان ) وآیت الله حائری شیرازی

( امام جمعه وقت شیراز ونماینده ولی فقیه) هم داشتند !! اما آقای محتشمی پور به خاطر این نظر خونش مباح ودو بزرگوار دیگه .... !!!؟

 ومن که واقعا منتظرم تا بلکه با دعای خانم رجبی موتوابغیظهم بشیم !! برای خودم متاسف میشم که  فاطمه رجبی شده بلندگوی اصولگرایی و مدرس تاریخ انقلاب ( ایشون استاد درس انقلاب وریشه های آن در دانشکده صدا وسیما هستند !!!)

 

اپیزود سوم :

آقای محتشمی پور درباره ی سخنرانیشون در اصفهان با اعتماد ملی در تاریخ 3/4/87 مصاحبه میکنه و محکم تر از دفعه قبل اعلام خطر میکنه ، دلایل مفصلی برای حرفهاشون میارن ومعتقدن نام فرقه ، برازنده ی این طرز تفکر ... بعد از خوندن روزنامه برای این بزرگوار آرزوی سلامتی می کنم وبه بابا میگم:  بعد از مدتها یکی پیدا شده که در جو ضد انتقاد وضد مخالف جامعه ( به سرنوشت فرزاد حسنی در کوله پشتی ، مثلث شیشه ای وصدها نفر از اینها بالاتر از صدر تا ذیل مملکت مراجعه شود !) با این صراحت وشجاعت حرف بزنه ، الحق والانصاف که یار خلف امامه .....  چرا نذاشتین سر اون ماجرای مصباح حقیقت مطلب بنویسم وبزنم رو برد دانشگاه ؟؟!! بابا نگاهی میکنه ومیگه : چون ایشون آقای محتشمی،  توهم یه دانشجوی آس وپاس!!

 

اپیزود چهارم :

چراغ حقیقت جز در دستان مطهری ،  برازنده ی هیچ کس نیست 

 

 ارادتمند : آرام طوفانی

 

 پی نوشت : خواستم از رجب بنویسم ولیله الرغائب و...  یادی کنم از فرزاد حسنی که اگرچه با بعضی برخوردهاش مخالف بودم اما معتقدم اگر لیله الرغائب این چنین بر سر زبانها افتاد ابتکار او وکوله پشتی بود .

شب آرزوها حتی برای مذهبیون هم جز سالی یک بار سرزدن به مفاتیح ویاد آوری چنین شبی ، مفهوم دیگه ای نداشت وامروز اولین 5شنبه ماه رجب این چنین بر سرزبانها افتاده

 هر جا هست براش آرزوی موفقیت می کنم وامیدوارم بیش از این به خاطر تعصب وعدم انتقاد پذیری مسئولین که هر روز ادعای بیشتری برای شنیدن نقد دارند، از تلوزیون دورنمونه

این خواسته رو رها کردم به چند دلیل و مهم ترینش این بود که فکر می کنم اگر بنا باشه تو این ماه خدا نگاهی بهمون بندازه لازمه اش اینه که درابعاد مختلف خودمون رو بسازیم . عبادت یک بعد بندگی ماست.  اگر قرار چیزی بنویسم باید ازمسائلی بنویسم که انگار کسی متوجهش نیست یا اگرم هست براش مهم نیست ...

شاید به برکت ماه رجب مصلحت اندیشی وبی تفاوتی رو کنار بذاریم وبیشتر حواسمون به دور وبرمون باشه وبفهمیم از ماست که بر ماست!

التماس دعا به همه ...