خنده تبسم ملایم آتش است! ... بیا گریه کنیم...
بودنت را باور دارم که اگر نبودی امشب ، یا دنیای نامهربانت را سیل اشکهام برده بود یا...
خودت گفتی بنشین پشت میز امتحان من هم به رسم قول اول ماه گفتم چشم
حالا هم گله ای نیست ... عیدی امشبت را به فال نیک گرفته ام واین حال را تلافی قول وقرارهای طوفانیمان... اگر امشب فقط امشب این حال دست نمیداد باورم میشد سکوت یک ماهه به درد همان کوزه ی معروف میخورد که باید آبش را میخوردم!
اگر چه بی آنکه بدانم چرا؟ پرپرم میکنی ولی خودت شاهدی که جز به گیسوان غزل سوزت به هیچ آسمانی دل نبسته ام
چقدر سینه ام سنگینی میکند... چقدر زخمهایم زیبا میشوند وقتی تو هستی...
ارادتمند : آرام طوفانی