دلم به بوی تو آغشته است ....
آقا سلام
اگرچه این روزها هوای حوصله ابری است اما هر روز که می گذرد، هوای مسموم بی تفاوتی، ریا، دروغ وافترا بد جور ریه های ذهنمان را پر میکند . یادم هست آیت الله توسلی در آخرین سخنرانیش ، آن لحظه که نفس هاش در راه نفس های تو به شماره افتاد، گفت :
" امام آمد ارزش های انقلاب را بگوید ، تهمت نزنید، دروغ نگویید، ریا نکنید "
اما چه کنیم که انگار همه از تو فقط نامت را میخواهند برای ثابت کردن خودشان! حرف هایت را فراموش کرده اند وخود آنچه گفته ای را تفسیر می کنند وحکم می دهند .
مسخره مان می کنند و میگویند تازگی ها همه تان یار امام شده اید !!!
تا الان دین بودند ، وکیل وصی همه دنیا بودند، نماینده تام الا ختیار امام زمان "عج" بودند ، افتخار یاری تو را هم برای خودشان مصادره کرده اند وتاب نمی آورند ما هم ببالیم که گوشه ای از این انقلاب رد پای ما هم هست ... ما شده ایم یار آمریکا وجیره خوارغرب!
پیش ترها گفته بودم شکا یت کسانی را نزد تو می آورم که اینجا شکایت کردن از آنها ، استغفرالله می خواهد و باید هزار جور جواب پس بدهی
حالا هم شکایت دارم ودلم گرفته ......
آقا من دلم گرفته چون در مملکت امام زمانیمان مدیر مسئول یک روزنامه که خود را یار تو می داند، پایبند به اصول نظام جمهوری اسلامی می داند ، وکیل الرعایا می داند ، به راحتی آب خوردن مرجع تقلیدی را زیر سوال می برد وکسی دم بر نمی آورد ! آن هم مرجعی که از شاگردان بنام تو بوده ومیراث دار نظریه ی فقه پویایی است که تو به آن معتقد بودی .
آقا جان درد من نقد نیست که ما پیرو مولایی هستیم که فرمود : نگاه کن چه می گویند نه آنکه که می گوید ؛ درد من درست همان چیزی است که میگوید ! که می گویند ...
من دلم گرفته چون آرمان های تو را آنگونه که می خواهند تفسیر می کنند ، تو می گویی نظام جمهوری اسلامی ووقتی خبرنگاران خارجی در نوفل لوشاتو می پرسند جمهوری اسلامی چیست ؟ میگویی همین جمهوری که شماها دارید البته اسلامیش ، آن وقت می گویند ما در اسلام دموکراسی نداریم !!!!
تو میگویی اسلام آمریکایی نمی خواهیم می گویند تحویل بگیرید ، منظور امام اسلام شماها بوده است !
تو می گویی نیروهای نظامی وارد سیاست نشوند وما عین سخن تو را نقل می کنیم ، می گویند می خواهید ما را خفه کنید ، می خواهید جلوی صدای ما را بگیرید ومنظورامام ما نبوده ایم !
من دلم گرفته چون وقتی یادگارت سید حسن خمینی ، آرمانهایت را - به رسم پدر – آرام اما صادقانه به زبان می آورد عده ای هماهنگ با هم تا می توانند زیر سوالش می برند ، اورا منتسب به یک جریان می دانند ومثلا افشا گری می کنند و بعد هم خودشان با همان هماهنگی اولیه ، توهین به ایشان را تقبیح می کنند وبرای ساکت کردن یاران امام ، سایتی که متعلق به خودشان است ، بلندگوی افکار وایده های خودشان است ، مداح سیاست هایشان است را می بندند ! شاید هم این روزها وقت همان تصفیه حساب هایی است که خودت در تاریخ 23 آبان 61 پیش بینی کرده بودی : " اینجانب هیچ گاه میل نداشتم وندارم که درباره نزدیکانم سخنی بگویم یا دفاعی کنم لیکن علاوه بر آنکه در پیشگاه حق – جل جلاله_ مقصرو مجرم هستم واز درگاهش طلب عفو بخشش دارم ... ودر نزد مسلمانان وملت عزیز اعتراف به قصور وازآنان طلب آمرزش دارم، لیکن در پیش بعضی گروه ها واشخاص گناهانی نابخشود نی دارم واحتمال قوی میدهم پس از من ، برای انتقام جویی از من به بعضی نزدیکان ودوستانم تهمت هایی که من آن ها راناروا می دانم ، بزنند. و به آتشی که باید مرابسوزانند، بسوزانند واحیانا به صورت دفاع از من ، انتقام مرا آن ها بگیرند ... "
آقا جان ؛ 19 سال کم نیست ................................. 19 سال نبودی اما دیدی چه می گذرد بر ما
کوچکتر که بودم رسم خانه بود بعد از شستن دست ورو، روی دست بابا به دیوار بچسبم وهمین عکست را ببوسم !
من بزرگ شده ام
علی ،نوه ات هم ( که حالا برای خودش مردی شده وباید بگویم علی آقا)
وصد ها من وعلی دیگر ...
اما دلم می سوزد از اینکه خیال می کنند چون کوچک بودیم وبا چشم کودکیمان ، تو را دیدم، یادمان رفته یا اصلا چیزی نمی دانیم ومیتوانند به نام تو هرچه می خواهند به خوردمان بدهند ...
من نسل سوم این انقلابم ووقتی می بینم کسانی که تو را ودوران تو را درک کرده اند، اینگونه اصول انقلاب را زیر پا می گذارند واصول گرایی را فریاد می کنند، دلم می گیرد
من دلم گرفته اما در نوزدهمین سال رفتنت ، از تو می خواهم دعایمان کنی که جز حق نگوییم و از غیر حق نترسیم ....
ارادتمند : آرام طوفانی
پی نوشت : برای سالگرد رفتنت نوشتم پارسی بلاگ سر ناسازگاری داشت نشد بفرستم ؛خودت یادمان دادی هیچ وقت دیر نست حتی بعد از 2500 سال