آرامش طوفانی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اندر احوالات قانون ، قانون گزاران ومجریان آن !

اولا...

اصولا ایرانی جماعت قانون رو کشک میدونه ! برای اثبات این ادعا توجه کنید به نرخ بالای قبض های جریمه، تخلفات ریز ودرشت اداری که هر روز یکیش رو میشه و...

دلیل هم داره

 ما ایرانی ها اصولا انسان های خود شیفته ای هستیم !‏یادمه کلاس دکتر قربانی بودیم که با دلایل علمی ،از استعداد بالای جوانان ایرانی برای خود شیفتگی میگفت که اینجا نمیگنجه. حالا این وضعیت رو تعمیم بدین به کل جامعه ایرانی . اصولا همه عقل کل هستیم وهیچ جوره نمیشه برامون ملاک تعیین کرد؛ اگرم تعیین بشه گاهی که ببینیم نمی تونیم  ازراه باریک قانون رد بشیم،‏به جای اینکه خودمون روکوچیک کنیم ، تلاش میکنیم به هر طریقی راه رو بازتر کنیم!‏

‏دوما...

مجلس هشتم تلاش زیادی کرده شکاف مابین خودش ودولت رو نشون نده، چرا که هر دوبه یک جا منتسب هستند.

کسانی که روی صندلی های سبز وگرم مجلس جا خوش کرده اند ، همون کسانی هستند که احمدی نژاد رو دورادور با سلام وصلوات در تابستان 84روانه پاستور کردند. حتی اگر آقای احمدی نژاد وپیروان آباد گرشون معتقد باشند از دل مردم بیرون آمدند واز حمایت حزبی چندانی برخوردار نبودند ) که البته پر بیراه هم نمیگن( نمی تونن منکر همه ی تلاشی بشن که  ،احزاب اصول گرا وهمه رسانه های منتسب به اونها وصد البته صدا وسیما  ، در این 4سال ،برای سرپانگه داشتن این دولت انجام دادند. در واقع دولت نهم اونقدر اشتباهات بزرگ داشته که لازم باشه دوستان کفن پوش حد اقل سالی یک بار رو به خیابون بریزن اما نریختن ؛

‏اونقدر اشتباهات بزرگ داشته که آقای شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه فخیمه کیهان، به نمایندگی از همه برادران اصولگراوکلا همه مردم!، همه چیز این دولت رو زیر سوال ببره ، از شخصیت حقوقی آدمهاش گرفته تا شخصیت حقیقیشون ...

اما هیچ یک از این اتفاقات نیفتاد چون دولتی که از دل مردم بیرون آمده باید از جانب افرادی که خودشون رو نماینده تام الاختیار افکار عمومی میدونند،‏حمایت بشه مبادا زمین بخوره . حالا با هر روشی که ممکنه.

‏کوچیک نشون دادن اشتباهات، بزرگ کردن خدماتی که همیشه بوده وحالا هم باید باشه، پنهان کردن اشتباهات قانونی دولت ...،انواع واقسام گزارش های رنگارنگ از سفرهای استانی ...

 فرقی نمیکنه . هدف وسیله رو توجیه میکنه

در مدت روی کار آمدن مجلس هشتم ، نمایندگانی که همه در یک رقابت سالم وبدون کمک شواری نگهبان ،خودشون رو به مثلث اغواگر بهارستان رسوندند،‏همه تلاششون رو کردند تاخودشون رو قانون مدار وکاملا بی طرف نشون بدن . گاهی ماجرا اونقدر بودار بوده که نشده چیزی پنهان بشه وگاهی هم تونستن جمعش کنند؛  مث بحث کردان یاپالیزدار...  اگرچه شخصا معتقدم ماجرای  کردان هرگز جمع نشده ونخواهد شد !

سوما...

این روزها  گزارش دیوان محاسبات اداری وعملکرد مالی دولت ، به یکی از داغ ترین بحث های رسانه ای تبدیل شده

از طرفی آقای احمدی نژاد منکر حتی مفقودشدن  1دلار شدن وبحث در این زمینه رو بی انصافی دونسته ومعتقدن دولتشون قانون گراترین دولت بوده واز طرف دیگه نماینگان مجلس در روز بعد از نطق تلوزیونی رئیس جمهور، در برابر صحبت های ایشون واکنش نشون میده ورئیس مجلس صراحتا اعلام میکنه که: ملاک قضاوت مجلس، گزارش دیوان محاسبات بر پایه اصل 55 قانون اساسی است. گزارش دیوان، نه تنها انحراف از بودجه 85 بلکه نشان‌دهنده انحراف و اشکالاتی در اجرای بودجه 86 نیز هست.!!-تابناک-

بحث خرید بنزید وگازوئیل مازاد بر بودجه مصوب سال جاری هم که جای خودش رو داره ویکی از شاهکارهای غیر قابل انکار دولت نهم!‏ از یک طرف وزیر نفت اعلام میکنه که این خرید به دستور شخص رئیس جمهور بوده وبه گفته آقای احمد توکلی ، حتی نامه ی وزیر به ایشون رسمی ومستند هست ،-تابناک- واز طرفی رئیس جمهور این ماجرا رو انکار میکنند

حالا این ماییم که باید پرتغال فروش روپیدا کنیم !‏ وعامه مردم ، روستا نشین ها و قشری که نه دستی به اینترنت واخبار اون دارن ونه چیزی از اخبار روزنامه ها متوجه میشن وتنها ملاکشون صدا وسیماست که حتی بعد از اتمام دهه فجر، هنوز در حال پخش دستاوردهای 30 ساله انقلاب ! )شما بخونید دولت نهم!!(

البته جز این هم توقعی نیست از دولتی که رئیس، مشاور ارشد و وزیر کشورش هر 3 معروفند به اینکه کسی رو جز خودشون قبول ندارند

بد نیست به خاطر بیاریم نامه همسر شهید باکری به مجلس رو که در روزهای رای اعتماد به جناب محصولی به مجلس فرستادن ودر اون صراحتا اعلام کردن :)) افرادی همچون محصولی،‏فتاح واحمدی نژاد،‏در سالهای ابتدایی انقلاب همزمان فرماندار شهرهای مختلف آذربایجان بودند که تاب تحمل و پذیرش افرادی غیر از خودشان را نداشتند ((-سایت اصلاح طلبان خراسان رضوی-

 کسانی که از دیر باز خودشون رو قانون محض میدونند آیا حاضر به پذیرش اشتباهات قانونیشون هستند؟؟ آیا در چنین شرایطی پیداکردن پرتغال فروش ، کار سختی؟؟!

 

اخبار مرتبط:

آفتاب نیوز

 


سید خندان سلام

تقریبا 4 سال پیش توی تابستون 84 رها دعوت کرد تا وبلاگ نویسا،  برای رفتن خاتمی از پست ریاست جمهوری 

  تیتر مشترک بزنیم؛

 مدتی در انتخاب تیتر گذشت ودر نهایت تیتر:

سید خندان خداحافظ ، انتخاب شد.

همه با هم تیتر زدیم وتا اونجایی که یادم،دررسانه های داخلی هم بازتاب داشت.

امشب اما، این خداحافظی چندین ساله به سلامی شیرین وصل شد ...

خوشحالم ونگران برای همه روزهایی که پیش رو خواهیم داشت تا 22 خرداد 88...روزهایی ملتهب وپر اتفاق

 اگرچه، ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم ...

 سید خندان سلام

 

 

 


خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    نظر

اشتباه کردم؟

تند رفتم ؟

خسته ام ...

نمی تونم...

توقع زیادی نیست اگه بخوام که لا اقل دستتو بذاری رو پیشونیم تا این تب سرد بشه

توقع زیادی نیست اگه بخوام کنارم بشینی و هذیان هامو گوش بدی و بعد آروم صدام کنی وبگی

نترس.... همه چی تموم شد

آخ ...

حس میکنم

دارم میسوزم

میسوزم

میسوزم

میسوزم....

من با خودم چه کردم ؟؟؟

به جرم کدوم خطا داری اینجوری آتیشم میزنی ؟

بگو...

 باهام حرف بزن

اگه نه میمیرم

باهام حرف بزن.....

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

پی نوشت:

خواستم پاک کنم همه اونچه که نوشته بودم وبگم که دستاتو گذاشتی روی پیشونیم ومن آرام گرفتم  اما دیدم شاید بهتر باشه حتی همون خواننده های گاه وبیگاه این خانه بدانند گاهی آنچنان طوفانی میشوم که همه را به شک ونگرانی می اندازم! دست خودم نیست

لحظه ای، فقط لحظه ای فکر کردن به اینکه نکند کاری کرده ام که ابروهایت را گره انداخته ای آزارم میدهد

دست خودم نیست...

تو ببخش این کم طاقتی و ناشکیبی را

از وقتی مسافر زمینت شده ام دل نازک وکم طاقت شده ام نمی خواهم از زمین هم برانی ام ...نه ...!‏نمی خواهم از خانه ات برانی ام

روز تولدم فاطمه نوشت : امید که در ساحل یقین طوفانت آرام گیرد آرام طوفانی ... ومن این روزها درساحل یقین لنگر انداخته ام به یمن ناخدایی چون تو ، نازنین

- 2روز بعد از طوفانی که برپا شد  -  


نامت معجزه میکند!!

    نظر

به روضه وفریاد احتیاج نیست

به هوهو کردن، شورگرفتن ، توسل به داغ های زمینی مردم برای گرم کردن مجلس هم نیازی نیست!

کافیست بگویند حسین... تا خانه ی دل زیر ورو شود!

کافیست بگویند ظهر عاشوراست امروز، تا اشک امام ندهد!

نامت معجزه می کند...

نامت کافیست برای عزادار شدن.. برای لحظه ای تامل.. برای اندکی تفکر

تا بیندیشم ومن را بازخوانی کنم ... که اگر کاروان کربلا نماد حق طلبی ومبارزه با ظلمی است که لباس دین به تن داشت، من، امروز ، کجای کربلا ایستاده ام؟؟!!

نامت معجزه می کند...

- نامی برای مردن

نامی برای تا به ابد زیستن...

نامی برای بی که بدانی چرا

گاهی گریستن -

 


من شک دارم پس هستم!

    نظر

گفتی دوستت دارم و رفتی .

من حیرت کردم.

از دور سایه های غریب می آمد،‏از جنس دلتنگی واندوه وغربت وتنهایی وشاید عشق...

با خود گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت .

 گفتم عشق نمی خواهم و ترسیدم وگریختم .

رفتم تا پایان هرچه که بود وگم شدم .

 واین ها پیش از قصه لبخند تو بود ...

 


میدونی با تو پرم از شعر وستاره ...

خدا...

 اینکه یه روزی تبلی السرائر معنیش اینه که تو میخوای اسرار بین خودمو خودتو بر ملا کنی ؟؟؟

مگه میشه ؟ ما کذا الظن بک ...پس میشه روشن کنی کدوم اسرار قرار آشکار یشه ...

ارادتمند : آرام طوفانی


به جون ستاره هامون تو عزیز تر ازچشامی ...

گاهی که دلم برای خودم تنگ میشود ، تو سر میرسی وجوری نگاهم میکنی که مثل آسمان این روزها زانوهایم را محکم بغل می کنم وخیال می کنم باریدن تنها جوابی است که می توام به نگاهت بدهم

هنوز نتوانسته ام خودم را از وسوسه دانستن رها کنم ؛ دروغ چرا... هنوز هم در حکمت ومصلحت کارهایت انگشت به دهانم ! هنوزم هم ته دلم قند آب میکنی اگر یک جوری حالی ام کنی چرا فلان روز، فلان ساعت ، فلان مشکل را سر راهم گذاشتی ومن وسوسه پرسیدن چرایی اش را در دلم چال کردم تا مبادا از بهشت با تو بودن رانده شوم ونگاه ناخشنودت را ببینم ...

حالا هم پر از وسوسه دانستنم و آرزوی رها شدن ...

من نه به توشک دارم نه به جوشن کبیرهایی که خوانده ام وزمزمه کرده ام :

یا ذالحکمه والبیان

یا من هوبکل شی علیم

یاذالحکمه البالغه

یا احکم الحاکمین و...

فقط کمی غمگینم .... مگر نه آنکه گفتی هر کس به 5 تنی که در زیر کسا یمانی جمع شدند، متوسل شود وتو را به آنها قسم دهد می شنوی واجابت می کنی؟ مگر نه آنکه توی همان جوشن کبیر صدایت کردم : یا من هو عهده وفی ؟؟؟

ببین ... من تورا با همه هزار ویک نامت باور دارم فقط بین این همه سوال جا مانده ام ، از نفس افتاده ام ومیترسم ...

نه فراموشکارم نه عاصی، نه میخواهم کفر بگویم ونه ناشکری کنم ، نه تو به من بدهکاری نه من طلبکارم فقط دوست دارم یک چیز را برایم روشن کنی

حکمت این همه سال طلب کردن دیدن خانه ات ونیامدن های مکرر که با هزار جور توسل به اهل بیتی که خودت گفتی حجت اند بر ما وعهد کردی توسل به آنها راه رسیدن را نزدیک تر می کند با زمزه یا من هو فی عهده وفی ، چگونه جمع می شود؟

تو چگونه حدیث کسا خواندن وتوسل کردن ما را میشنوی ومصلحت میدانی باز هم انتظار را ؟؟؟؟

حضرت بی چون وچرای روزهای بارانی وبی رنگین کمانم

حتی اگر این مسئله روشن نشود هم ، تو، همان جایی که هستی، می مانی ! این منم که باید جایم را عوض کنم تا شاید ببینم آنچه رانمی بینم

من فقط میخواهم رنگین کمان مهمان دلم شود ، خاطرم جمع که از این نامه ی پر از سوال دل گیر نمی شوی؟

ارادتمند : آرام طوفانی


چفیه عزیز سلام

چفیه عزیز سلام

نامه نوشتن برای تو یکی بهانه میخوهد ! این روزها انقدر روی شانه ی این و ان میبینمت که گاهی فراموش می کنم قرار بود چه باشی وحالا چه هستی!‏ راستش نمیخواهم در رسای تو قلم فرسایی کنم که نه اهل مدحم ونه تو نیازی به این حرفها داری فقط خواستم ازقول همه ی مدعیان دروغین، از قول خاک جبهه نخورده های متواضع ! از قول همه ی آنهایی که تو را دست کم گرفته اند وبرا ی نمایش خودشان بازی ات می دهند،‏از تو عذر بخواهم  

این روزها عادت کرده ایم به پوشیدن لباس های اتو کشیده ی جنگی ...  به چفیه های بی چروک !‏

چه میشود کرد مگر نه آنکه همه رنگ می بازند ؟!